سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آن سنگ لغزنده ای که گامهای دانشمندان بر آن استوار نمی ماند، آز است . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]

گوشه ای دنج برای من


_ چند روزیه که با مدرسه رفتن دخترک کلاس اولی من ، خونه در سکوت فرو میره و تجربه جدید دیگه ای در این دوره از زندگیم کسب میکنم .. 

ترکیب خلوت و آرامش در عین حال نگران بابت حال و وضعیت دخترک که قراره چطوری با چالش های جدید زندگیش روبرو بشه و بسلامت بگذره .. 

چالش هایی که از همون بدو ورود به کلاس شروع شده ، از جمله بر سر نشستن روی فلان صندلی و نیکمت و همکلاسی کمی تخس .. 

که حس هیجان و لذت سارا کوچولو رو از تجربه جدیدش تحت تاثیر قرار داده .. 

و من ناچارم بعنوان مادر از کنار گود راهنماییش کنم و دخالت مستقیم نداشته باشم و بهش یاد بدم چطوری با منطق و قاطعیت از حق خودش دفاع کنه .. 

و جالبتر اینکه همین همکلاسی نامبرده به همراه دوست شیطون دیگه دخترکمو وارد بازی دوست یابی کرده و الان خودشم بعنوان دوست بهش نزدیک شده و ترفند نشستن به نوبت روی صندلی مذکور به کار بسته !! 

و من در عجبم از این همه هوش و ذکاوت برای تصاحب یک نیمکت  !! 

خلاصه که از همین ابتدا ذهنم درگیر امورات کلاس سارا کوچولو شده و دلم میخواد خودش بتونه از حالا روی پای خودش بایسته و به روش درست مشکلاتشو حل کنه .. 

و من باید مدام از دور این ماجرا رو مدیریت کنم و حواسم باشه به اندازه دخالت کنم .. 

البته امروز به بهانه جلسه والدین با معلم ، سرکشی میکنم و کمی اعتماد به نفس به دخترک تزریق میکنم .. 

تا خدا چه خواهد و چه پیش آید .. 

------------------------------------------------------------------------

 

_ نوشتن از اوضاع سیاسی کشور حالمو بد میکنه ، خیییلی ... 

و با اینکه خیلی حرف برای نوشتن دارم اما ترجیحم اینه که اینجا حداقل خودمو درگیرش نکنم .. 

یکی دیگه از دلیل ننوشتنم ، حس صلح طلبی در درونم هست و وقتی میبینم قسمت نظرات اکثریت وبها بخاطر پستشون راجع به این موضوع درگیر بحث و کشمکش شده حالم بد میشه به معنای واقعی و ترجیح میدم نخونم .. 

چه اونایی که طرفدار نظام هستن چه اونایی که مخالف .. 

دو دستگی ها واقعا ناراحتم میکنه .. 

ای کاش این افراط و تفریط ها و توهینهای دو طرف نبود .. 

ولش کن .. بیخیال .. 

در جمع خانواده و فامیل هم درسته که دیگه خاله بینمون نیست ، اما همگی به احترام عشق بی حدش به همه ، سکوت میکنیم و اولویتمون حفظ محبت و مودت هست .. هیچکس به اعتقاد دیگری کاری نداره و دخالتی نمیکنه ، حتی اگه کاملا مخالف  باشه .. 

خدا کنه که ادامه پیدا کنه و فقط مختص امروزمون نباشه .. خدا کنه روح خاله همیشه هوامونو داشته باشه .. 

 

 

پ.ن 

_ فرصت نوشتنم تموم شد .. ان شاءالله بعد میام 

 

 

 

 



ساره ::: یکشنبه 01/7/10::: ساعت 1:48 عصر


>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 70
بازدید دیروز: 2
کل بازدید :22133
 
 > >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
ساره
اینجا .. این گوشه .. منم و دلم .. اگه چند ماه از تاریخ آخرین پستم گذشت و بروز نشدم دیگه ، حلالم کنین .
 
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<